جهان علم | چرا علم در ایران پا نمی‌گیرد؟

پرتوسازان سلامت

تکنيک جهان قديم با علم پيوند نداشت و اگر داشت، اين پيوند، پيوند هم‌بستگي نبود؛ اما اکنون نسبت ميان علم و تکنيک در عالم جديد، با تغيير ماهيت علم و جايگاه آن، متفاوت شده است. علمي که در مرکز عالم جديد قرار دارد علم تکنولوژيک، يا تکنوساینس است. به‌عبارت‌ديگر، اين علم گرچه در وجود با تکنيک مشتبه نمي‌شود، از حيث ماهيت عين تکنيک (و نه عين اشياي مصرفي تکنيک و موجودات تکنيکي که نبايد با ذات تکنيک مشتبه شوند) است. اشکال مي‌کنند که در جهان توسعه‌نيافته علم هست اما تکنولوژي که تناسب با آن وجود ندارد؛ يا آخرين کالاهاي تکنولوژيک به بازار سراسر جهان مي‌رود، بي‌آنکه علم آن رفته باشد. اين اشکال درستي است. علم در جهان رو به توسعه از تکنيک، يا بهتر است بگوييم از تکنولوژي، جداشده است. اما اين جدايي امر عارضي است و ربطي به حقيقت و ماهيت علم ندارد. يعني وقتي علم از جايگاه خود دور افتد، آثاري که بايد از آن برنمي‌آيد. علم جهان توسعه‌نيافته چون از جاي خود خارج‌شده است با تکنيک و تکنولوژي پيوند ندارد. در اين جهان، علم و تکنولوژي را سازمان‌هاي خاص و جدا از يکديگر فرامي‌گيرند و اخذ مي‌کنند و در حقيقت، ميانشان هيچ نسبتي نيست.

چرا وصلت میان دانشگاه و صنعت کمتر محقق شده است؟

گمان شايع اين است که گردانندگان مؤسسات صنعتي، اقتصادي و مالي توجهي به پژوهش ندارند و دانشگاهيان سر در لاک پژوهش‌هاي خوددارند و به بيرون از دانشگاه نظر نمي‌کنند. بر اين اساس است که کوشش‌هايي براي برقراري وصلت ميان دانشگاه و تکنولوژي صورت مي‌گيرد و حتي سازمان‌هايي براي اين کار تأسيس مي‌شود که معمولاً ناموفق‌اند. اصلاً اين مهم با وساطت انجام نمي‌شود، زيرا نسبت علم با تکنولوژي نسبت ذاتي است. تکنولوژي اقتباسي و تقليدي به پژوهش نياز ندارد. صنعت، کشاورزي و مديريت، اگر به علم احساس نياز مي‌کرد، لازم نبود که از فوايد علم و پژوهش در گوشش بخوانند و اگر علم در مرکز زندگي و جامعه قرار داشت خود به همه‌جا راه داشت و براي پيوستن به مديريت، کشاورزي، صنعت، حقوق، قواعد و رسوم به‌واسطه محتاج نبود. اکنون هم واسطه کاري نمي‌تواند بکند و صرفاً وجودش ازآن‌جهت اهميت دارد که دريافته است علم درجايي که بايد باشد نيست.

وضعیت علم در ایران اقتصاد دانش بنیان

علم اگر در جاي خود نباشد، هر علمي که باشد، سود نمي‌دهد و تا چنين است، توسعه‌اش اقتباسي و تراکمي است و با توسعه شئون ديگر ناساز و ناهماهنگ خواهد بود. پس بايد آن را در جاي خود قرارداد. ولي مگر بازگرداندن علم به‌جاي اصلي‌اش کار آساني است و مگر جهان رو به توسعه مرکزي دارد که علم و عقل در آنجا قرار گيرد؟ اگر چنين مرکزي نباشد پديد آمدنش محال نيست و مگر اين امر درجايي از جهان مثل ژاپن متحقق نشده است؟ ما و ژاپني‌ها و ترک‌ها (در دوره عثماني تقريباً در يک‌زمان مدرسه آموزش عالي تأسيس کرديم و از آن زمان تاکنون، در کشور ما کم‌وبيش به امر آموزش اهتمام شده است. ولي خيلي دير به پژوهش توجه کرده‌ايم و اين توجه نيز به صرافت طبع نبوده است. پس از جنگ بين‌الملل دوم يا دقيق بگويم، در دهه‌هاي اخير قرن بيستم، در غرب، نحوي گسيختگي، چه در وجود آدمي و چه در نظام زندگي، احساس شده است و حتي کساني به مقام مرکزيت علم شک کرده‌اند و جهاني بودن آن را منکر شده‌اند. طبيعي بود که در اين وضع، غربيان درصدد برآيند که ببينند اين بحران و ناهماهنگي از کجا و چراست. آن‌ها از قرن هجدهم تاکنون پژوهش کرده بودند و علم وزندگي را چنان به هم‌بسته بودند که تصور زندگي بدون علم جديد محال شده بود) چنان‌که براي بسياري از مردم جهان هنوز هم اين تصور محال است اما با ظهور طليعه بحران، آن‌ها به صرافت افتادند که بي‌نظمي در قلمرو دانش را با سازمان‌دهي پژوهش تدارک کنند و شايد ناگزير شدند که به آمار پژوهش و بودجه آن اهميت بيش‌تر بدهند.

در اين زمان، دانشگاه غرب جزئي از بازار شده بود و مي‌بايست، حداقل، حيثيت علمي و نظر خود را حفظ کند. اينکه آن‌ها از اين کار چه نتيجه گرفتند مطلب مهمي است که فعلاً نمي‌توان به آن پرداخت. مهم‌تر اين است که ما نيز در آغاز راه پژوهش، به‌جاي انديشيدن به شرايط روحي و علمي و نيازهاي تاريخي، بيشتر توجه خود را به آمار و ارقام و بودجه پژوهشي معطوف کرديم و به افزايش تعداد مقالات اهميت داديم و با اين سنجش ضعف پژوهش را توجيه کرديم. پيداست که پژوهش هزينه دارد، اما اين گمان که تنها مشکل پژوهش مشکل بودجه است و اگر بودجه باشد کار پژوهش به‌آساني پيش مي‌رود نشانه بيگانگي با جهان علم است (بيگانگي با جهان علم و روح علم غير از بيگانگي با علم است. چنان‌که ممکن است کساني دانشمند و صاحب اطلاعات علمي بسيار باشند اما درکي از جهان علم و روح پژوهش نداشته باشند).

نسبت پژوهش و جهان علم؟

پژوهش علمي با طرح مسئله آغاز مي‌شود. مسئله علم را شخص پژوهشگر باذوق و سليقه شخصي طرح نمي‌کند زيرا مسئله به جهان علم تعلق دارد و صرفاً در جهان علم است که مسائل حقيقي علم مطرح مي‌شود. در حقيقت، دانشمند، به‌عنوان مظهر جهان علم، مسئله را پيشنهاد مي‌کند. به‌عبارت‌ديگر، مسئله علم در فهم و درک زماني دانشمند ظهور و تعين پيدا مي‌کند، چنان‌که وقتي مسئله حل شد و پژوهش به نتيجه رسيد، اين نتيجه هم پيش از آنکه به دانشمند تعلق داشته باشد به عالم علم بازمي‌گردد. اگر جهان علم و مسئله علمي وجود داشته باشد بودجه و هزينه به نحوي تأمين مي‌شود و حتي اگر نشود، پژوهشگر مسيري را که به آن اشاره کرديم طي مي‌کند. البته در زمان توسعه سريع تکنولوژي بعضي پژوهش‌ها هزينه گزاف دارد و دانشمندان معمولاً از عهده تأمين آن هزينه‌ها برنمي‌آيند و براي اينکه پژوهش صورت گيرد بايد مخارج آن از جايي تأمين شود.

درست است که بعضي پژوهش‌ها بدون تأمين وسايل و امکانات و هزينه‌ها صورت نمي‌گيرد ولي اين بدان معني نيست که با تأمين هزينه مسير هر پژوهشي هموار مي‌شود. هزينه پژوهش امر بي‌اهميتي نيست اما عرض و فرعي است. مگر آنکه علم را با توليد اطلاعات علمي يکي بدانيم. وقتي کار پژوهش آغاز شد، نياز به پول و وسايل پيش مي‌آيد. ولي به‌صرف فراهم شدن پول، پژوهش آغاز نمي‌شود. گاليله، نيوتون، پاستور و کخ دربند بودجه پژوهش نبودند.

چرا پژوهش‌های ما کمتر به نتیجه می‌رسد؟

اينجا مقصود اين نيست که بگويم پژوهندگان همه مثل نيوتون پژوهش کنند و نمي‌گويم دانشمندان نان و خانه نمي‌خواهند. مسئله‌اي که به آن نمي‌انديشيم اين است که هزينه کردن کي و کجا به نتيجه مي‌رسد و چرا هزينه‌هايي که تاکنون براي پژوهش شده است کمتر نتيجه داده است. صرف هزينه کردن براي پژوهش ثمر و نتيجه نمي‌دهد. يعني با پژوهش‌هاي پراکنده و ايجاد مجمع‌الجزاير در کشور، علم قوام نمي‌يابد. اين پژوهش‌هاي پراکنده معمولاً تقليد و تمرين پژوهش‌اند و با آن‌ها به پرسش‌هاي بجا و حقيقي علمي پاسخ داده نمي‌شود. در چنين وضعي، پژوهشگر هم کم‌کم همت خود را سست مي‌يابد. درد بزرگ‌تر اين است که اولاً، به‌ندرت، به اصل و ريشه نقايص و نارسايي‌ها توجه داريم و گاهي چنان در آيينه کمال خود خيره مي‌نگريم که نقض‌ها و نارسايي‌ها جرئت و جسارت خودنمايي ندارند. اگر هم احياناً فکر کرديم که بايد بر ميزان حسن اجراي کارها بيفزاييم، دستورالعملي را، بي‌تأمل، از تدابيري که آمريکا و اروپا براي بهتر کردن کار پژوهش انديشيده‌اند اخذ مي‌کنيم و کاري نداريم که مشکل ما با مشکل آن‌ها متفاوت است. آنجا درد اين است که دانشگاه کم‌کم دارد به زائده بازار مبدل مي‌شود، اما اينجا دانشگاه بازندگي مردم سروکاري ندارد يا اگر دارد، سروکارش اين است که مردم‌دوست دارند بچه‌هايشان به هر قيمت که شده است به دانشگاه بروند و درس بخوانند و چه‌بهتر که مهندس شوند.

اگر آمريکا و اروپاي غربي و ژاپن به افزايش مقالات فکر مي‌کنند براي اين است که شأن نظري علم و اعتبار علمي دانشگاه را تا حدي حفظ کنند ما که دانشگاهمان، در کار علم و پژوهش، جزيره علم آموزشي و آموختني جدا از زندگي است، راهمان راه ديگر و در خلاف جهت راه آن‌هاست. ما بايد راهي از دانشگاه به کوچه و بازار وزندگي بيابيم و پيداست که اين راه با مقاله پردازي گشوده نمي‌شود. مقاله نوشتن را ناچيز نمي‌شماريم ولي مقاله بايد ناظر به مسائل کشور و مردم باشد. ولي اگر مقالات به مسائل و مباحث تصنعي و انتزاعي راجع باشد چه دردي با آن‌ها درمان مي‌شود؟

البته کار مقاله‌نويس‌هاي رايج، چون غالباً به‌زحمت يافتن مسئله حقيقي و پژوهش کردن طولاني و توأم با تأمل نياز ندارند، آسان‌تر است. انتخاب آسان‌ترين راه از نشانه‌هاي هوشمندي است وکساني هوش را عين يافتن راه رسيدن به مقصود دانسته‌اند؛ ولي بدانيم که مقصود بايد قبلاً باعقل که زماني و تاريخي است، معين‌شده باشد تا هوش، کار خود را انجام دهد و اگر مقصود و غايت معين نشده باشد، کار هوش بيهوده مي‌شود.

نویسنده دکتر رضا داوری اردکانی   نویسنده: دکتر رضا داوری اردکانی

شرکت دانش‌بنیان پرتوسازان سلامت سپاهان از سال ۱۳۹۷ به منظور حفظ حریم اقتصادی و امنیتی کشور فعالیت خود را آغاز نموده است. این مجموعه در حوزه های مختلفی همچون سفارشی سازی انواع سامانه های بازرسی کانتینری، سواری، فرودگاهی، سامانه‌های پردازش تصویر، دستگاه‌های رادیوگرافی، سامانه‌های تشخیص اشیاء و تشخصی چهره فعالیت می‌نماید. به توفیق الهی تا به امروز توانسته است حضور مؤثری در تقویت حریم اقتصادی کشور داشته باشد.

ارتباط با ما

03133932276

info@partosazan.com